سلام.. همیشه فکر میکردم حافظه ی خیلی خوبی دارم .. ولی الان میبینم چقدر حافظه ام تحلیل رفته ..چن روز پیش یکی از دوستان پیام دادو گفت قبلا حدود سالهای 91 هم پیام داده بوده..همین موضوع باعث شد که دوباره برم پیامای وبلاگمو بخونم ... 52 صفحه ..حدود 1037 تا نظر تایید نشده ...البته فکر میکنم یه تعدادی از پست ها وقتی سرورهای بلاگفا به چاک رفت پریده باشه ... خلاصه که نشستم دونه دونه
نظراتو خوندم و وبلاگای پیوستشون رو دیدم ...چیزی که خیلی ناراحتم میکنه اینه که خیلی از دوستام وبلاگاشون حذف شده و خیلی از دوستای دگ ام تا سال 92 یا 95 اپ داشتن و دگ نیستن .. خیلی دلم تنگ شد واسه اونروزا ...خیلی
عجیبه .. الان که دارم بعضی پیامارو میخونم ..تازه میفهمم یه رمزو رازهایی تو بعضی پیاما بوده که اونموقع سرم شلوغ بوده و یا متوجه نشدم و گذرا ازشون گذشتم و الان میفهمم منظور نویسنده شو ...گاهی با بعضی از پیاما میرم و همون پست رو میخونم و غرق خاطرات میشم..گاهی میگم پسر یعنی این من بودم ؟ وشک میکنم بخودم که چطوری اینقدر تغییر کردم ...پ ن : داریم به لحظات تلخ جابجایی نزدیک میشیم .. هر آن میتونه نامه انتقال به شعبه دگ بیاد . امیدوارم که جایی بهتر ، که باعث پیشرفت تو تمام لحظات زندگیم نصیبم شه ..پ ن : چشم راستم نیم درجه ضعیف شده .. احتمالا بخاطر گوشی و گاهی کتاب خوندن باشه .. عینک گرفتم .. هیچ وقت دوس نداشتم عینکی بشم ولی هرکسی میبینه میگه جذاب تر شدی ..پ ن : همیشه تو ذهنم یه استوری برد شکل میگیره از داستانهایی که میتونم بنویسم .. با کوچکترین جزئیات ..ولی موقع نوشتن کاهلی میکنم .. نمیدونم کی میتونم یه داستان بنویسم ... نوشته شده در پنجشنبه ۵ آبان ۱۴۰۱ساعت ۹:۳۸ ق.ظ توسط آرش| | sdf...
ادامه مطلبما را در سایت sdf دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 2stanemajazi بازدید : 63 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 16:07